وحدت اسلامی

وحدت اسلامی

جنگ شیعه و سنی ، هیهات!
وحدت اسلامی

وحدت اسلامی

جنگ شیعه و سنی ، هیهات!

هنوز چیزهایی هست که ما را شگفت زده کند؟

"نویسنده:محمد جباری"

همه مردم یک شهر برای برآورده کردن آرزوی یک پسر کوچولوی سرطانی به میدان می آیند تا او ابر قهرمانی مثل بتمن شود و به حساب آدم بد های شهر برسد تا حداقل برای یک روز امید بیش تری برای زندگی و مبارزه با سرطان داشته باشد. مثل همه اتفاق های این روزها این یکی هم شبیه قصه و فیلم است تا اتفاقی واقعی. در روزگاری که فکر می کنی زندگی آدم ها هر روز دورتر از هم می شود و بیش تر در ارتباطات شبکه های اجتماعی مجازی و ایمیل و پیامک خلاصه می شود و آدم ها به این سادگی از گوشی و تبلت و لپ تاپ خود جدا نمی شوند، تصور جمع شدن 10 هزار نفر برای تحقق رویای یک پسر بچه باورنکردنی است. اگر ده ها برابر این تعداد در شبکه های اجتماعی برای عکس این پسر سرطانی لایک زده بودند طبیعتا باور پذیرتر بود تا حضور فیزیکی این تعداد برای اجرای یک فیلم سینمایی واقعی در ابعاد یک شهر.



اصلا شگفت زدگی از همین جا می آید. وقتی انتظار اتفاقی نداری، یکدفعه  غافلگیر می شوی. عنصر کمیابی که هر روز کمیاب تر می شود. اگر روزگاری شنیدن ساخت دستگاه عجیبی که چهار چرخ دارد و بدون نیاز به اسب حرکت می کند، همه را شگفت انگیز می کرد، اگر روزگاری دیدن تصویر قطار در حال حرکت روی پرده سینما مردم را فراری می داد، اگر روزگاری شنیدن صدای یک نفر از آن سوی خط، دنیایی را تکان می داد، حالا عظیم ترین طوفان تاریخ در فیلیپین هم نمی توانددنیایمان را تکان دهد. این قدر همه چیز برایمان عادی شده که کمتر اختراع و پدیده و اتفاقی در دنیای علم و تکنولوژی و طبیعت می تواند به اندازه کافی شگفت انگیزمان کند، حتی اگر کسی جلوی چشممان به پرواز دربیاید، فقط کمی چشممان گرد می شود، همین. انگار دیگر شگفت زدگی از راه های دیگری غیر از اختراعات جدید باید به سراغمان بیاید. از راهی مثل برانگیختن حس انسان دوستی مان. راز ماجرا شاید همین است. وقتی چیزی کمیاب می شود، حضورش تو را غافلگیر می کند. آن روزها دنیایمان خالی از مظاهر صنعت و تکنولوژی بود و هر گامی  رو به جلو حتی کوچک، ما آدم ها را شگفت زده می کرد. این روزها اما چیزی که زیاد داریم و در جیب هرکداممان چند تایی پیدا می شود، اختراعات عجیب و غریب است و چیزی که کم داریم، ویژگی های فراموش شده ی انسانی مان. این روزها همه مان مثل این پسر کوچک نیاز به برآورده شدن آرزوهای کوچک انسانی مان داریم تا واقعا شگفت زده شویم و از رخوت زندگی روزمره رهایی یابیم. غول چراغ آرزوهای زندگی مان هم کسی نیست جز خودمان. خودمان که می توانیم یک روز بی خیال کار و ماشین و گوشی و اینترنت شویم و برای دل سرطانی هم نوعمان شهر شگفت انگیزی بسازیم از جنس آرزوها.

منبع: مجله دانستنیها، محمد جباری، سردبیر مجله

اول از همه حواسمان باشد! >> جنگ با نفس

دوستان، سال پیش بود. سوم دبیرستان که روزی از روز های خدا به مدرسه رفتم و وقت نماز مدیر مدرسه محزون آمد و با کلی مقدمه چینی گفت که یکی از هم کلاسی های ما فوت کرده!! همان کسی که تا دیروز (!) با ما درس می خواند و سالم بود و کنار ما غذا می خورد و اصلا مشکلی نداشت. ما هم که کف کرده بودیم. گریه می کریم...

.

.

.

واقعا چقدر به فکر مرگیم؟ مرگ فقط مال آدم پیرها هست؟

آیا نباید آماده باشیم؟

آیا اگر این جوری برویم، واقعا لایق بهشت هستیم؟

یا جهنم...


می گویند روزی جبرئیل نزد رسول خدا آمد، با صورتی افسرده و محزون و رنگش متغیر بود. پیغمبر فرمود: ای جبرئیل چرا تو را افسرده و محزون می بینم؟ گفت: ای محمد (صلی الله علیه و آله) چرا چنین نباشم در صورتی که امروز دم های جهنم گذاشته شد. پیغمبر خدا (ص) گفت: دم های جهنم چه چیز است؟ عرض کرد: همانا خدای تعالی امر فرمود به آتش، برافروخته شد هزار سال تا سفید شد. پس از آن امر فرمود به آن. افروخته شد هزار سال تا سیاه شدو آن سیاه و تاریک است. پس اگر یک حلقه از زنجیری که بلندی آن هفتاد ذراع است بر دنیا گذاشته شود.هر آینه آب می شود دنیا از حرارت آن. و اگر قطره ای از زقوم و ضریع آن بچکد در آب های اهل دنیا، می میرند همگی از گند آن. پس گریه کرد رسول خدا (ص) از و جبرئیل گریان شد.پس خدای تعالی فرستاد به سوی آن ها فرشته ای. عرض کرد: خدای شما سلام می رساند به شما و می فرماید من ایمن کردم شما دوتن را از این که گناهی کنید که عذاب کنم شما را به واسطه آن. (از روایات شیخ صدوق)


ای عزیز ، امثال این حدیث شریف بسیار است. و وجود جهنم و عذاب الیم آن از ضروریات جمیع ادیان و واضحات و برهان است. و اصحاب و اهل مکاشفه و ارباب قلوب در همین عالم نمونه ی آن را دیده اند. درست تصور و تدبر کن در مضمون این حدیث کمر شکن، آیا اگر احتمال صحت هم بدهی، نباید مثل دیوانه ها سر به بیابان بگذاری؟ چه شده که ما این قدر در خواب غفلت و جهالتیم؟ آیا ملکی مثل رسول الله و جبرئیل بر ما نازل شده و ما را از عذاب خدا ایمن کرده؟ با این که رسول خدا و اولیا او تا آخر عمر هم از از خوف خدا قرار نداشتند و خواب و خوراک نداشتند. ولیّ کارخانه ی خدا از خوف غش می کرد. حسین بن علی (علیهما السلام) ،امام معصوم،  گریه ها و زاری هایش و مناجات و عجز و ناله هایش دل را پاره پاره می کند. ما را چه شده که هیچ حیا نکرده در محضر ربوبیت این قدر هتک حرمات و نوامیس الهی را می کنیم؟ ای وای بر ما و بر غفلت ما! ای وای بر ما و بر شد سکرات موت ما! ای وای بر حال ما در برزخ و سختی های آن و در قیامت و ظلمت های آن! ای وای بر حال ما در جهنم و عذاب و عقاب آن. (منبع: چهل حدیث، امام خمینی (ره))

قدر خودمان را بدانیم

به خدا قدر این لحظات را باید بدانیم.

وقتی که گناه می کنیم، هر چه زودتر باشد، احساس گناه بیش تری خواهیم کرد. این یعنی فرصت برای بازگشتی راحت تر.

دوستان هر چه بیش تر در این منجلاب غرق شویم، راه بازگشت تنگ تر و سخت تر خواهد شد. دلمان سنگی خواهد شد. احساس گناه کم تری می کنیم. آن احساسی که درونمان می باشد یعنی همان فطرت پاک کم رنگ می شود و شاید دیر شود.

احادیث تکان دهنده >> شهوت

قرآن کریم می فرماید:

هر کس از راهی غیر از همسرش ، شهوتش را دفع کند از متجاوزان است.


پیامبر اکرم(ص) فرمود:

هر کس شهوتش را با دست و هر طریق دیگری غیر از مسیر طبیعی و ازدواج دفع کند، مرود لعنت و نفرت خداوند است.


نیز فرمود:

به کوچکی گناه منگرید، بلکه بر عظمت و بزرگی کسی بنگرید که نسبت به او گستاخی و نافرمانی کرده اید.


امام صادق (ع) فرمود:

خود ارضایی از گناهان بزرگ است.


نیز فرمود:

خداوند با نظر رحمت به استمنا کننده نمی نگرد.


امام محمد نقی (ع):

هر که از هوا و هوس خود پیروی کند، گویی آرزوی دشمن خود را برآورده است.



می دانم که شاید دلتان شکسته (امیدوارم که شکسته باشد، زیرا خداوند در دل شکسته هاست. و این که دلتان سنگی نشده باشد.) اما این را نیز بدانید که راه بازگشت همواره باز است و بدتر از ما نیز بوده اند که بازگشته اند و مورد رحمت الهی قرار گرفته اند. خداوند ما جوانان را بسیار دوست دارد.

در حدیثی امیدوار کننده نیز بیان شده:

هیچ کاری در نظر خداوند بعد از شناخت او بهتر از نگهداری شکم و خودداری از لذات جنسی نیست.

نظرات راجع به استمنا

من از ۱۰ سالگی تا ۵ماه پیش که ۱۹ سالمه اینکار رو کردم ، این حرفا

فقط برای ترساندن شماست ، من حتی روزی ۴ بار و حتی در ۲ساعت ۳

بار هم اینکاررو کردم. ولی الان به امید خدا از شب ۱۹ ماه رمضون تا الان

که حدودا ۵ ماه میشه ترک کردم . به خدا قسم که زندگیتون از این رو به

اون رو میشه .اصلا مشغله ذهنی ندارین . هر وقت فکر ناامید کننده و

سوق دهنده به ذهنم اومد گفتم : اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

همش هم بحث روانی و شیطان با استفاده از روان و فکر شما وارد میشه

و چون فرد ضعیف شده ( از لحاظ روانی ) باز هم با کوچکترین اشاره ای

از جانب شیطان به سمت اون میره . ولی بعد که ترک کنی ، تازه معنی

زندگی و خدا رو هم می فهمی و راهشم پناه بردن به خدا در هنگام

وسوسه شدن از طرف شیطونه . هرچی خدا ذهنتو مشغول کنه ،شیطون

خودش فرار می کنه . فکر نکنم دیگه تجربتون از من بهتر باشه !!!

تنهایی و عصبانیت و الان نمیشه و من اراده ندارم و خدا دوسم نداره و من

نمی تونم و هرفکر ناامید کننده که من دیگه ضغیف شدم و قدرت بارداری

ندارم و … همه از جانب شیطانه .

الان من که اصلا درس نمی خوندم توی دانشگاهمون شاگرد دوم شدم

اصلا فکر آدم باز میشه ، فقط خدا میتونه نجاتتون بده ( نماز شب )

اینو من تجربه کردم و بهتر میدونم ، فقط باید به معنای این جمله پی برد :

هر وقت توبه کردی خدا تو را بخشید ، پس نگران نباش و به خدا توکل کن

خدا به همراه هممون

به شب قدر هم ایمان بیاورید که به خدا قسم شب سرنوشت هاست .

فقط خدا


دمت گرم منم ترک کردم واقعا راست میگی تنها راهش پناه بردن به خداست اگه مغرور باشی که میتونم ترکش کنم تمامه اشتباهه این دقیقا همون اشتباهیه که شیطان منتظرشه .باید هر لحظه باور داشته باشی که ممکنه لغزش کنی و به ضعیف بودن خودمون اعتقاد داشته باشیم و به این فکرکنیم که فقط با کمک خدا میتونیم نجات پیدا کنیم


واقعا درسته!بعضی ها به خاطر عدم اطمینان به اسلامی که در ایران ارائه میشه شاید این حرفها رو باور نکنن!اما مقالات بسیار زیاد لاتین هم در زمینه منع این کار و زیان روحی اون منتشر شده،اصلا آقای فروید نظریاتشون رو به خاطر ضرر این کار ارائه دادن که جای بحث در اون مورد نیست.ان شا الله هر کسی که به این عارضه مبتلاست با دستور العمل های لازم بهبود پیدا کنه(مثل ورزش کردن،قرآن خوندن،توکل به خدا و از خدا کمک خواستن،کتاب خواندن و …)شاید فکر کنید آدم خشکه مذهبی هستم اما به خدا این طور نیست و این کارا جلوی انحطاط اخلاقی که جلق باعثش میشه رو میگیره.
با سپاس


من ۵ سال بود که به این مرض دچار بودم تا اینکه کتاب “مشکلات جنسی جوانان” نوشته آیت الله مکارم شیرازی رو خوندم وامروز چهلمین روزیه که ترک کردم و دیگه کاملا آزادم و تازه مزه زندگی رو میفهمم خدایا شکرت هر کس میخواد واقعا ترک کنه نکته مهم نمازه فقط نماز “همانا نماز از فحشا باز میدارد” این آیه قرآنه “و چه کسی از خدا راستگوتر” به نماز ایمان داشته باشید و به اون مداومت کنید خدا خودش نجاتتون میده


برای دانلود کتاب مشکلات جنسی جوانان این جا کلیک کنید.


سلام علیکم.راه حل مشکل شما در سه چیز خلاصه شده است:مراقبه_محاسبه_مشارطه.
مراقبه:بدین معناست که شما در طول روز مراقب اعمال خود هستید که خطا نکنید.
محاسبه:مراد این است که در پایان روز اعمالی را که در طول آن روز انجام داده اید به خاطر می آورید و اگر آن عمل خوب باشد,خدا را شکر کنید و اگر آن عمل گناه باشد, استغفار کنید.
مشارطه:یعنی در ابتدای روز با خود شرط کنید که امروز میخواهید گناهی نکنید و اعمال شایسته انجام دهید.

لازم به ذکر است که این کارها در ابتدا سخت است ولی به مرور زمان ,سهل و آسان می شوند.
(لطفا اگر انجام دادید ,خبر نتیجه آن را به بنده بدهید:www.ali.hajimorady@yahoo.com)


بعضی وقتا تویه تنهایی با خودمون فک میکنیم که چرا خدا مارو دوست نداره اما وقتی خب دقیق میشیم میبینیم این ما هستیم که خدارو دوست نداریم چون خدا گفته عزیزم این کارو نکن به ضرر خودته من دلم برای تو میسوزه که میگم این کارو نکن ولی ما انجامش میدیم بخدا بعضی آدما وقتی این کارو میکنن میگن دلیلش شیطونه اما بخدا شیطون هیچکارست ما خودمون به دستور فکرمون این کارو انجام میدیم بعد برا اینکه از سر خودمون رفع کنیم میگیم شیطون گولمون زد شیطان اصلی خود ما هستیم بخدا ابلیس در برابر شیطان درون خودمون مثال قطرست در برابر دریا پس بیایید خودمونو گول نزنیم خدا داره بهمون کمک میکنه پس بیا یه یاعلی بگو و به خدا بگو اومدم طرفت دستمو بگیرو ولم نکن


من از نه سالگی وبیشتر به خاطردیدن روابط نابه جای پدر و مادرم گرفتار این مصیبت شدم /البته مصیبت کمه ولی بگم سیه روزی/سوم راهنمایی بودم که به خاطر دیدن فیلمهای مبتذل ،به جای چند بارباید بگم خیلی زیاد این گناه را انجام میدادم /در دانشگاه هم که در شهر بزرگی بود با دیدن دختر های آرایش کرده به اصطلاح دانشجو باز هم دچار این گناه میشدم وخواب وقرار نداشتم ودیوانه وار این گناه را انجام میدادم،تا الان که ۲۷ سالمه گرفتارشم(یعنی ۱۸ سال ویعنی بیش از نیمی از عمرم استمناء کردم والان بعضی ازتاثیراتش را هم گرفته ام از قبیل {بی ارادگی ،ورم پروستاتءعدم دفع درست ادرار به خاطر تورم پرستات،خونریزی هم جلو وهم از مقعد[>یعنی وقتی که استبراء میکنم به دلیل بسته بودن مسیر ادرار وتورم پروستات خون وبه دلیل نزدیکی مسیر لوله ادرار با مدفوع] دارم وبارها تلاش کردم تا ترک کنم ولی نشد ،

ولی به میمنت امام حسین (ع)وماه محرم ترک کردم وآلان آسوده خاطر هستم واز خدا وامام حسین میخاهم توفیق ادامه ترک این گناه کبیره را هم به من وهم به شما عزیزان بدهد




برای خواندن نظرات بیش تر به سایت صراط بروید.

یک انتخاب ساده! > دل نوشته

تا پایان این نوشته نمی دانم که چند چیز جدید اختراع شده؟

چه پرده هایی از شگفتی این عالم کنار رفته؟

و چند هزار نفر خود را به دستگاه هایی عجیب و در عین حال عادی مجهز کرده اند؟

دنیایی که حجم دریای علم از ظرف ذهن انسان بزرگ تر شده و هیچ ابوعلی سینا یا فارابی وجود ندارد که ادعای علامه بودن کند... حتی در یک شاخه.

از تکنولوژی بگویم که همه جا هست ولی با سرعتی آن چنان بالا که دانشگاه ها نیز از آن عقب افتاده و برای جست و جو باید سر خط تولید رفت، در کارخانه و با مهندسانی صحبت نمود که سرشان شلوغ است... ترسشان از این است که با جواب دادن به تو از علم عقب بیفتند و چیزی از دست بدهند.

آری! دنیای امروز شیرین است. خوشحالم که غربی ها از ما مسلمانان، مسلمان گونه تر بر فریضه الهی گردن نهاده و درحال کاوش در علم و طبیعت می باشند.

لیک...

با یک مثال می گویم، از ته دل، از یک زخم کوچک:

انگاری که زمرد درونم گم شده، گردی بر آن نشسته، درخشندگی خودش را ندارد.

از دنیایی می گویم که برای یک انتخاب ساده ی ما میلیون ها تومان خرج می کنند تا ما را تحت فشار قرار دهند:

همان تبلیغ برای خرید یک بسته چای؛ در تلویزیون، رادیو، روی دیوار، لباس، ماشین و ...

آیا همه چیز سرجای خودش هست؟


مربوط به نظر سنجی 2 >> اتحاد با اعراب

ما ایرانیان بسیار دوست داریم جهان خود را تغییر دهیم و خوبی و نیکی را در جهان جاری سازیم. بسیار خوب...

اگر هدف واقعی ما این باشد، و از روی احساسات نباشد، آیا نیازی به اتحاد بیش تر نیست؟

آیا یک کشور می تواند کاری جهانی را پیش ببرد... باید بگویم آری! ولی به سختی!


اگر ایران روزی بخواهد متحدی پیدا کند بدیهی است که باید سراغ کشور یا جامعه ای برود که هم فرهنگ، هم هدف و هم دین و اندیشه باشند تا بتوان با هدف قدم نهاد.

ما چند مورد برای اتحاد داریم:

1- کشور های عربی

2- کشور های شرقی

3- کشور های همسایه مانند افغانستان

4- کشور های آفریقایی و متفرقه مانند ونزوئلا


اگر نظر مرا بپرسند، من گزینه ی اول را انتخاب خواهم کرد. زیرا اولا ما هم دین هستیم (البته با تفاوت هایی فرهنگی) ولی اهدافی تقریبا یکسان داریم. تصور کنید روزی را که ایران و عربستان و بقیه ی کشور ها این اتحاد را بپذیرند. خود به خود ناآرامی ها و اختلافات فرقه ای کاهش نخواهد یافت؟ آیا به واسطه ی این تبلیغ عربستان آن همه بودجه صرف ضد شیعی و ضد ایرانی شدن جهان خواهد کرد؟ آیا خاورمیانه ی متحد مکان گرم و نرمی برای اسرائیل خواهد بود؟

می دانم که روی کاغذ گفتن بسیار راحت است. اما نشد که ندارد!